محل تبلیغات شما

 

 


کسی پرسید
 چرا از عشق می نویسی ؟
 در میانه های نوشتن هنوز سرزمین عشق ماندگاری در فضای مجازی نداشتم
 همه ی کلمات احساسم درون یک دفتر بود و بس
 دفتر عشق ماندگار که سالها حتی بعد از بی نگاهی تنها دلگرمی جانم بود
 وقتی آمدم در فضای مجازی
 در فکر نامی برای صفحه ی احساسم بودم
 حالا دیگر باید قدمی بر می داشتم تا 

علاوه بر اطرافیان مخاطبین دیگری را  به سر تاسر جهان احساسم دعوت می کردم
 از همان دوازده سالگی عشق ماندگار تنها تعهدم به احساس بود
 نام صفحه ی مجازی احساسم را گذاشتم عشق ماندگار
 از وقتی آدم های ناشناخته ی اطرافم نام عشق ماندگار را دیدند
 از وقتی نوشتم از آنچه باور عشق ماندگارم بود
 همه ی مهربانو ها سر حریم خصوصی متزلشان ترسیدند
 مهربانو از شکستن عهد مهربانش
 خواهری از ورودم به حریم برادرش
 خلاصه آدم های اطرافم حریم شناس شدند
 من در زندگی آدم هایی را به نام قهر از دست دادم که
 فقط بر سر حریم آدم های روزگارشان ترسیدند
 دوستان واقعی من انگشت شمارند
 آنهایی که باور داشتند
 من به دنبال عشق بیمار نبودم  
 آنهایی که می دانستند هیچ عشقی متعهد تر از عشق ماندگار من نیست
 آدم هایی که حریمشان شیشه ای بود و هر لحظه از شکستنش هراس داشتند
 جدایی و قهر را انتخاب کردند
 تا نکند عشق ماندگار من درون روزگارشان تباهی بسازد
 من مدعی عشق ماندگار نیستم
 من حتی به حریم آدم هایی که فکرشان بیمار بود احترام گذاشتم
 اما کسی که به ماندگاری احساسش ایمان دارد
 هرگز به تباهی خوشبختی دیگران نمی اندیشد
 مهربانی که با یک خوبتر ، خوبه دیروزش را فراموش کند که مهربان نیست
 درون باور هایم قدم می زنم
 تا آنهایی را که به خاطر صفات بیمارشان از خوبی ها می هراسند را بشناسم
 از عشق نوشتم تا
 نشانه های دنیای خودم را نه از سر بی نگاهی 

بلکه از نعمت های برتری که درون احساسم بود به آدمها بفهمانم  
 از عشق نوشتم
 تا مهربانو های اطرافم بدانند
 حریمی که متزل باشد ویرانه ای بیش نیست

 و این است معنای عشق ماندگار من

زندگی به سبک شکلات ها

معنای عشق ماندگار

عشق ,ماندگار ,های ,ی ,حریم ,احساسم ,عشق ماندگار ,آدم های ,ماندگار من ,بود و ,هایی که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر98 درسی