محل تبلیغات شما



 


 دنیا ی بی خیالی ها انقدر ها هم بد نیست
 آدم های بی خیال همیشه موفقترین آدمها بودند
 نمی گویم بی مسئولیت می گویم بی خیال
 مشکلات را هر قدر بیشتر اهمیت بدهی بزرگتر می شوند
 ولی باید بی خیال مشکلاتی شوی که خیال حل شدن ندارند
 و آنوقت زندگی را هر طور که دلت می خواهد ادامه بدهی
 فقط یک غم در کنار زندگی نشسته تا وقتی حل شود  
 و باید باورش کنی
 مشکلات
 آی راستی دوستی گفت
 میم مشکلات را بردار آنوقت می شود شکلات
 سعی کن با همین مشکلات غیر قابل تحملت به سبک شکلات ها برخورد کنی
 از کلامش خوشم آمد برای شما هم نوشتم
 حالا می فهمم منظورش چه بوده
 مشکلات شبیه آدم های پر مدعای روزگارند
 هر قدر بیشتر قابل توجه باشند خودخواه تر و پر مدعا تر می شوند
 اما وقتی بی خیال رفتار های مدعی طلبانشان بشوی
 می فهمند باید در رفتار و گفتار خود تجدید نظر کنند
 خلاصه باید بی خیال همه ی
 نشدن های روزگارمان شویم
 شاید باور کنند ما هنوز تکیه گاهی داریم به نام خدا


 

 


کسی پرسید
 چرا از عشق می نویسی ؟
 در میانه های نوشتن هنوز سرزمین عشق ماندگاری در فضای مجازی نداشتم
 همه ی کلمات احساسم درون یک دفتر بود و بس
 دفتر عشق ماندگار که سالها حتی بعد از بی نگاهی تنها دلگرمی جانم بود
 وقتی آمدم در فضای مجازی
 در فکر نامی برای صفحه ی احساسم بودم
 حالا دیگر باید قدمی بر می داشتم تا 

علاوه بر اطرافیان مخاطبین دیگری را  به سر تاسر جهان احساسم دعوت می کردم
 از همان دوازده سالگی عشق ماندگار تنها تعهدم به احساس بود
 نام صفحه ی مجازی احساسم را گذاشتم عشق ماندگار
 از وقتی آدم های ناشناخته ی اطرافم نام عشق ماندگار را دیدند
 از وقتی نوشتم از آنچه باور عشق ماندگارم بود
 همه ی مهربانو ها سر حریم خصوصی متزلشان ترسیدند
 مهربانو از شکستن عهد مهربانش
 خواهری از ورودم به حریم برادرش
 خلاصه آدم های اطرافم حریم شناس شدند
 من در زندگی آدم هایی را به نام قهر از دست دادم که
 فقط بر سر حریم آدم های روزگارشان ترسیدند
 دوستان واقعی من انگشت شمارند
 آنهایی که باور داشتند
 من به دنبال عشق بیمار نبودم  
 آنهایی که می دانستند هیچ عشقی متعهد تر از عشق ماندگار من نیست
 آدم هایی که حریمشان شیشه ای بود و هر لحظه از شکستنش هراس داشتند
 جدایی و قهر را انتخاب کردند
 تا نکند عشق ماندگار من درون روزگارشان تباهی بسازد
 من مدعی عشق ماندگار نیستم
 من حتی به حریم آدم هایی که فکرشان بیمار بود احترام گذاشتم
 اما کسی که به ماندگاری احساسش ایمان دارد
 هرگز به تباهی خوشبختی دیگران نمی اندیشد
 مهربانی که با یک خوبتر ، خوبه دیروزش را فراموش کند که مهربان نیست
 درون باور هایم قدم می زنم
 تا آنهایی را که به خاطر صفات بیمارشان از خوبی ها می هراسند را بشناسم
 از عشق نوشتم تا
 نشانه های دنیای خودم را نه از سر بی نگاهی 

بلکه از نعمت های برتری که درون احساسم بود به آدمها بفهمانم  
 از عشق نوشتم
 تا مهربانو های اطرافم بدانند
 حریمی که متزل باشد ویرانه ای بیش نیست

 و این است معنای عشق ماندگار من


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

bitcoingold